دعای روز چهارم ماه رمضان
سوختم ز آتش هجران توای یار بیا / تا نکشته است مرا طعنه اغیار بیا
رمان #سپر_سرخ... قسمت دومما در شهر آبادان ساکن بودیم ولی بعد از فوت پدرمان، داییهادی به آنجا آمد و ما را با خود به بوشهر آورد.
روز ارتش گرامی بادعبدالمحمد با منافقان و ضد انقلاب سرسختانه مخالفت میکرد و مدام ندای مرگ بر منافق سر میداد. تعدادی از افراد در محل با منافقین همکاری داشتند و ایشان همیشه با آنها درگیر بود. او امر به معروف و نهی از منکر میکرد و به این امر اهمیت میداد. ابتدا از خانواده و بستگان خودش شروع میکرد. گاهی که رعایت نکردن شئونات اسلامیرا از بستگان نزدیک خود میدید، به درب خانه آنها میرفت وبه آنها تذکر میداد و میگفت: «مسایل دین و مذهب را رعایت کنید. هر روز ما شهید میدهیم، نباید بی تفاوت باشید. در جامعه اسلامیباید طبق اسلام عمل کنید». او همیشه فریضه امر به معروف و نهی از منکر را انجام میداد.
علائم شایع در شروع بیماری کروناپدرم هفت سال چشم به راه آمدن برادرم بود و از دوری او بسیار غمگین بود. مدام در فکر عبدالمحمد بود، تا این که در سال ۱۳۶۸ ساعت ۱۲ شب گفت: «قلبم درد میکند». ساعت ۴ صبح حالش بدتر شد، او را به بیمارستان بردیم و آنجا از دنیا رفت.
تک آهنگ هی (آلبوم علامت سوال)تعداد صفحات : 2