loading...

خاطرات شهیدان استان بوشهر

« شهید عنایت نجیبی »

بازدید : 218
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 10:36

ابراهیم خیلی خوش اخلاق بود، با ما اخلاقش خیلی خوب بود. با پدرش خیلی مهربان بود، پدرش وقتی که توی حیاط قدم می‌زد دست دور گردنش می‌انداخت و پیشانی اش را می‌بوسید. وقتی که من در آشپزخانه مشغول غذا درست کردن بودم، می‌آمد دست دور گردنم می‌کرد و دستم را بوسه می‌زد و می‌گفت: «مادر عزیزم، قربان این دست تو بروم که زحمت برای ما می‌کشی». فرزندم مؤمن و انقلابی بود، خیلی برای انقلاب دوندگی می‌کرد، شبها به خانه نمی‌آمد.

شهید حمید عبدالله زاده
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 236
  • بازدید کننده امروز : 236
  • باردید دیروز : 610
  • بازدید کننده دیروز : 475
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4174
  • بازدید ماه : 8143
  • بازدید سال : 10460
  • بازدید کلی : 29240
  • کدهای اختصاصی